Mittwoch, 29. August 2007
les idéogrammes 2 ایدئوگرام
در سال ١٩۶١ ژان ژاک سمپه Jean-Jacques Sempé در کتاب «زنگ تفریح نیکولا کوچولو» سعی کرد تا با استفاده از ایدئوگرام حادثۀ پیش آمده در یکی از داستانها را از قول نیکولا کوچولو بازگو کند. در واقع همۀ ماجرا در ضربه های انگشت پسر بچه برروی پای پدرش خلاصه می شود که می خواهد او را از خواندن روزنامه بازدارد. سمپه قصد دارد تا با نقل ١٢ تصویر پشت سر هم گذشت زمان و اتفاق پیش آمده را حکایت کند. او به جای استفاده از دیالوگهای کم و بیش طولانی («پدر من گلدان را با توپم شکاندم») که در نهایت باعث داد و قال و ایجاد کدورت است از تصاویر گویا، بامزه و جالبی استفاده کرده که مؤثرتر از هر زبان دیگری به بیان خبرهای نه چندان خوشایند کمک می کند. برای نشان دادن اهمیت موضوع ۶ خانه حادثۀ سقوط توپ را بسط می دهد. نقطه های پشت سر توپ به خوبی نشان می دهد که توپ با سرعت بیشتری از بقیۀ ماجرا حرکت دارد. سمپه در این نقاشی به ظاهر ساده در واقع طفره روی بچه های شیطانی را نشان می دهد که از این طریق می خواهند خرابکاریهای خود را با آب و تاب کتمان کنند.

زنگ تفریح نیکولا کوچولو

Dienstag, 21. August 2007
les idéogrammes ایدئوگرام
ایدئوگرام یا تجسم عقاید از طریق علائم و تصاویر یکی از عناصر اصلی هنرهای ترسیمیست که از دیرباز برای بیان عقاید، کلام و واژه ها بکار می رفته. این هنر که در کمیک استریپ اوتوسانسور نیز نامیده می شود به قهرمان امکان آنرا می دهد تا بدون ذکر کوچکترین کلامی احساسات، علاقه، خشم و در یک کلمه حالات درونی خود را ابراز کند.
ایدئوگرام در بسیاری از کمیک استریپ های بدون شرح نیز استفاده می شود و برای خواننده شاید بیش از کلام تأثیر گذار باشد. برای نمونه در کمیک استریپ زیر علامت مارپیچ و دایره ها برای نشان دادن حالت منگی و گیجی تصویر شده است. این انتخاب به دور از واقعیت نیست زیرا حالت منگی تداعی کنندۀ سرگیجه و حرکت دایره وار است همانگونه که برای یافتن ایده های ناگهانی لامپ تصویر می گردد. برای درک تصویر سمت راست در زبانهای فرانسه و انگلیسی مشکلی وجود ندارد زیرا این تصویر در زبانهای مذکور از روی اصطلاح to see stars یا en voir trente-six chandelles نقاشی شده.

قطرات آب نیز که اغلب برای نشان دادن تعجب، ترس و غافلگیری به کار می رود نشاندهندۀ عرق ناشی از روبروی انسان با این حالات ناگهانی است. به خصوص اگر صورت آدمی در مرکز آنها قرار گیرد. این قطرات می توانند از سوی دیگر معرف ضعف، تشنگی و از پا درآمدن باشند. با این تفاوت که این قطرات سنگین تر و رو به پایین تصویر می شوند و صورت انسان در مرکز آن واقع نشده.

رایج ترین ایدئوگرام برای بیان خشم و معمولاً کلمات اهانت آمیز است. برای این نوع ایدئوگرامها قانون خاصی وجود ندارد و هر تصویرگر به سلیقه و خلاقیت خویش عمل می کند.


در تصویر زیر که نمونۀ کوچکی از کتاب استریکس و اوبلیکس می باشد، ایدئوگرامهای متعددی به صورت خلاقیتهای تازه تصویر شده اند. برای نمونه در تصویر زیر اوبلیکس می پرسد حرف زدن به زبان شما چه می شود و از طریق تصویر صحیح و هماهنگی اینگونه تصور می شود که سرباز معنی حرف زدن را تلفظ کرده. در کادر مقابل با تصویر نامنظم از قول اوبلیکس این طور فرض می شود که او این واژه را با تلفظ و لهجۀ نادرستی تکرار کرده.

Samstag, 18. August 2007
la Pub تبلیغات و کمیک استریپ
در سپتامبر سال ٢٠٠٠ شرکت سیتروئن با استفاده از شهرت قهرمانان ادگار فلیکس پییر ژاکوب Edgar P. Jacobs (نویسندۀ سری کتابهای بلک و مورتیمر)، با کمک هنرمند تصویرگر، آندره ژوییار، دست به خلاقیت جالبی برای تبلیغ خودروهای جدید Xsara زد. این دفترچۀ تبلیغاتی به طول 29,7 و به عرض 21 تحت عنوان «ماجرای خودروی جدید Xsara» از طریق صندوق های پست، مهمان همۀ خانه های فرانسه شد.

تصویر سمت راست: ماجراهای فرانسیس بلک و تصویر سمت چپ: تبلیغ سیتروئن

عنوان مذکور بدون شک از نام یکی از سری کتابهای بلک و مورتیمر به نام «ماجرای فرانسیس بلک» گرفته شده بود. حال و هوای تصویر نیز یادآور صحنه های اعجاب انگیزی بود که خاص قهرمانان ژاکوب بودند و به احتمال بسیار از لابراتوار دکتر جاناتان سپتیموس در کتاب «علامت زرد» استفاده شده بود.


تصویر بلک در بالا سمت راست مربوط به کتاب «علامت زرد» (صفحۀ ۶٠) بود که البته در نسخۀ اصلی، کتاب تحت عنوان The Mega Wave تصویر شده بود. تصویر مورتیمر در حال تلفن زدن و پیپ کشیدن نیز از صفحۀ ٣١ همان کتاب «علامت زرد» گرفته شده بود و تنها دیالوگها تغییر یافته بودند.


و بالاخره صفحۀ آخر این دفترچۀ تبلیغاتی با طرح معمایی به پایان می رسید. خوانندگان پس از حدس معما می توانستند پاسخهای خود را به آدرس نوشته شده ارسال و در قرعه کشی خودروی Xsara شرکت کنند.

پس از مرگ هرژه بارها از شهرت تن تن و میلو برای تبلیغ خودروی سیتروئن استفاده شد زیرا تا زمانی که هرژه زنده بود حاضر نشد که به صاحبان شرکتهای تبلیغاتی اجازه دهد تا از شخصیتهای داستانهایش برای بازی در تبلیغات خویش استفاده کنند.تصاویر زیر نمونه هایی از تبلیغ سیتروئن است که سالها پس از مرگ هرژه تصویر شدند.


Mittwoch, 15. August 2007
les mouvements حرکت دوربین
در کمیک استریپ حرکت دوربین فرضی یکی از عناصر نشان دهندۀ گذشت زمان است که معمولاً در دو یا سه کادر نشان داده می شود.
در حرکت چشم اندازدار یا پانورامیک، دوربین فرضی در جای خود ثابت است اما حول محور خود می گردد و حرکت قهرمانان را به صورت افقی یا عمودی در چند کادر نشان می دهد. پانورامیک افقی معمولاً بعد از پلان عمومی تصویر می گردد. اگر دوربین دکوری را که حوادث داستان در آن سپری می شود، نشان دهد برداشت را توصیفی می نامند و اگر با شخصیتها جابجا و همراه با آنها متوقف گردد، آنرا همراهی کننده می خوانند.

برادران اسپاگتی

تراولینگ نوع دیگر حرکت دوربین در کمیک استریپ است که در آن دوربین فرضی در دکور جابجا می شود. این حرکت می تواند افقی یا عمودی باشد.

هارلم

شات و شات معکوس: این حرکت تصویری را نشان می دهد که در آن دوربین در نوعی تراولینگ ۱۸٠ درجه می چرخد. در کادر نخست سوژۀ a سوژۀ b را می نگرد و بلافاصله پس از آن در کادر بعدی b، سوژۀ a را می بیند یا با او صحبت می کند.

زوم: در این حرکت دوربین فرضی کاملاً ثابت است اما اینگونه بنظر می رسد که عدسی دوربین حرکت سوژه را به جلو یا به عقب (به طرف دوربین) نشان می دهد. این جابجایی را به ترتیب زوم جلو و زوم عقب می نامند.

نوع دیگر حرکت که استرومبوسکوبیک نام دارد مشخصۀ کادریست که در آن معمولاً چندین حرکت مختلف و متوالی سوژه که می توانست در چندین کادر نشان داده شود در یک کادر قرار می گیرد.

ماجراهای سپون و وایت


ماجراهای اسب شاخدار

حرکت متوالی یا پریودیک: در این حرکت دوربین فرضی در چند کادر پی در پی حرکت شیء و جابجایی آنرا نشان می دهد.


ستارۀ اسرار آمیز

Montag, 13. August 2007
les éléments عناصر تشکیل دهندۀ تصویر
خطوط، نقاط و اشکال از اساسی ترین عناصر تشکیل دهندۀ یک تصویر نقاشی شده می باشند که اگر هر یک در جای صحیح خود قرار گیرند می توانند به معنای واقعی تصویر بیافزایند.
خطوط مورب یا اریب باعث ایجاد حس انرژی، حرکت و عمق در تصویر می شوند. این خطوط یا بالارونده اند که در این حالت القا کنندۀ هماهنگی و هارمونی می باشند و یا نزول کننده و رو به پایینند که در این حالت نگاه بیننده را به عمق تصویر جلب می کنند.
خطوط خمیده که معمولاً به شکل S یا دایره می باشند مانند تصویر غروب آفتاب و یا مسیر S مانند جادۀ خاکی در میان دشت بیان کنندۀ آرامش می باشند.

ژرژ داندن اثر مولیر

بنابراین می توان در تصویرگری اشکال هندسی را به صورت زیر و به طور خلاصه چنین تعبیر نمود:
مربع ← ثبات و آرامش
مستطیل افقی ← سردی، سکون و سنگینی
مستطیل عمودی ← توانایی، قدرت و خشونت
دایره ← هماهنگی، آرامش و تعادل
مثلث افزاینده (رو به بالا) ← روحانیت
مثلث کاهنده (رو به پایین) ← عدم امنیت، شکست و نابودی

برای حفظ تعادل در یک تصویر باید اندازۀ عناصر تشکیل دهندۀ آن در ارتباط با یکدیگر با دقت انتخاب، طراحی و رنگ آمیزی شوند تا در ذهن بیننده ایجاد عمق گردد. برای مثال هر چه اشیا در تصویر دورتر می شوند، کوچکتر و روشنتر می شوند و عناصر موجود در پیش زمینه یا نمای نخست معمولاً تیره تر، واضح تر و بزرگترند.

Samstag, 11. August 2007
la lecture en Z مطالعۀ تصویر
گرچه مطالعۀ هر تصویر در فرهنگ های مختلف متفاوت است اما شیوۀ بررسی آنها یکسان و به صورت Z می باشد با این تفاوت که در زبانهایی که از چپ به راست نوشته می شوند جهت حرکت چشم از چپ به راست و در زبانهایی با الفبای فارسی، از راست به چپ می باشد. چنین روشی را «مطالعه به روش Z» می نامند.
با توجه به اصل Z متوجه می شویم که چرا تصاویر افقی چشم نوازتر و تصاویر عمودی گاهاً خسته کننده می باشد.



Donnerstag, 9. August 2007
la composition کمپوزیسیون یا ترکیب بندی
کمپوزیسیون واژه ایست لاتینی به معنای تطبیق، استقرار و ارتباط عناصر با ایجاد نظم و وحدت بین آنها. هر تصویر می بایستی عناصر تشکیل دهندۀ خویش را با یکدیگر به طور صحیح ترکیب کند. عمل ترکیب بندی این عناصر را کمپوزیسیون می نامند. یکی از مهمترین قوانین کمپوزیسیون اصل یک سوم است که توسط معماری رومی به نام مارکوس ویتروویوس پولییو مطرح گردید. به نظر او چنین تقسیم بندی برای بیننده، چشم نوازتر است تا جایگاه هر یک از سوژه ها را در یک کادر بنا برآنچه برای تصویرگر اهمیت داشته، مشخص کند. برای یافتن نقاط طلایی یا lignes de forces می بایستی تصویر را از طول و عرض به سه بخش مساوی تقسیم نموده، آنها را به یکدیگر متصل نمود. این خطوط، خطوط قدرت تصویر نامیده می شوند. ٤ نقطۀ حاصل از برخورد خطوط مذکور را نقاط طلایی یا نقاط قوت می نامند.

اصل یک سوم در اسب شاخدار اثر هرژه

در واقع سوژۀ مورد نظر می بایستی یا برروی این نقاط یا در فضایی نزدیک به این خطوط (در چپ یا راست) قرار گیرد چراکه اگر در وسط کادر واقع شود نسبت به سایر عناصر موجود در صفحه بی اهمیت تر خواهد گردید و این اشتباهیست که بسیاری از عکاسان و تصویرگران مبتدی بارها دچار آن می شوند.

اصل یک سوم راست

اصل یک سوم چپ

Dienstag, 7. August 2007
le très gros plan پلان بسیار بزرگ
پلان بسیار بزرگ le très gros plan: با کمک این پلان بیننده به اهمیت جزیی ترین نکتۀ مورد نظر تصویرگر پی می برد. پلان مذکور که بزرگ شدۀ جزء بسیار بسیار کوچکی از پلان کلی می باشد تمام فضای کادر را به خود اختصاص می دهد تا به اهمیت بیش از پیش آن تأکید کند. این پلان در زبان انگلیسی big close-up نامیده می شود.

تصویر بالا: کاری از ژیل فورموزا، تصویر پایین: تن تن در تبت

بسیاری از تصویرگران پلان کلی و عمومی را در یک طبقه بندی قرار می دهند تا بدین ترتیب هفت نما یا پلان به دست آورند. با اینحال بسیاری دیگر، برای درک بهتر حرکات سوژه و کادربندی صحیح بهتر می دانند تا این دو پلان را در دو دستۀ متفاوت قرار دهند. فراموش نشود که پلان آمریکایی و ایتالیایی به علت شباهت بسیار جایگاه سوژه در کادر در یک دسته بندی قرار دارند.

به طور خلاصه می توان گفت:

Montag, 6. August 2007
پلان نزدیک (le plan rapproché) و پلان بزرگ (le gros plan)
پلان نزدیک le plan rapproché: این پلان به بیننده امکان تشخیص سوژه یا سوژه های اصلی مورد نظر در هر کادر را می دهد. پلان مذکور از لحاظ روانشناسی به درک عکس العملهای شخصیتها از روی تغییرات خطوط چهرۀ آنان کمک می کند.
این پلان به دو دسته تقسیم می گردد. پلان نزدیک کمر، که تا ناحیۀ کمر محدود می شود و پلان نزدیک سینه که پلان نیم تنه نامیده می شود.

معبد آفتاب

پلان بزرگ le gros plan: این پلان تا بالای شانۀ قهرمان محدود می شود و در آن معمولاً صورت وی تمام کادر را به طور کامل می گیرد. پلان بزرگ امکان بررسی کامل حرکات چهره، خشم، شادی و در مجموع احساسات و عکس العملهای قهرمان کمیک استریپ را به وضوح می دهد. پلان مذکور اغلب در زاویۀ عادی و گاهاً در زاویۀ دید از بالا و دید از پایین ترسیم می شود تا بدین طریق به حالات روحی سوژه تأکید گردد. . این پلان در زبان انگلیسی close-up خوانده می شود.

ماجراهای بلک و مورتیمر

Sonntag, 5. August 2007
پلان حدواسط (le plan moyen) و پلان آمریکایی (le plan americain )
پلان حدواسط (پلان پا) le plan moyen: همانطور که از نام این پلان مشخص است، در چنین زاویه ای، قهرمان از سر تا پا درون کادر قرار دارد. این پلان معمولاً برای نشان دادن حرکت و نقش مهم سوژۀ واقع در پیش زمینه نسبت به پس زمینه استفاده می شود.



پلان آمریکایی (پلان ران) le plan americain و پلان ایتالیایی (پلان زانو) le plan italien: علت شهرت این پلان به پلان آمریکایی، استفادۀ بسیار از آن در فیلمهای وسترن بوده است که در آن کادر تا وسط ران و گاهاً تا بالای زانو و تا محل قرار گرفتن اسلحۀ کمری نقش آفرین محدود می شده. در کمیک استریپ پلان آمریکایی به عنوان گذارنمایی میان پلان عمومی و پلان بزرگ به کار می رود.


پلان آمریکایی (سمت راست) و پلان ایتالیایی (سمت چپ)

-------------------
پلان سوم
پلان دوم
پلان اول

Freitag, 3. August 2007
le plan demi-ensemble 3 پلان (بخش سوم)
پلان نیمه کلی le plan demi-ensemble: در این پلان شخصیتها در پیش زمینه قرار داشته در مقایسه با فضای داستان به یک اندازه اهمیت دارند.



عصای سلطنتی اوتوکار

این پلان بر اساس تصویرگری به دو دسته تقسیم می شود. پلان نیمه کلی راست و پلان نیمه کلی چپ.



پلان نیمه کلی راست

پلان نیمه کلی چپ

Donnerstag, 2. August 2007
Le plan 2 پلان (بخش دوم)
پلان کلی le plan d’ensemble: برای معرفی دکور یا فضای درونی ای که شخصیتهای کمیک استریپ در آن ایفای نقش می کنند معمولاً از پلان کلی استفاده می شود. این پلان یا به صورت بزرگ، تمام یا نیمی از صفحه را می گیرد. هر بار که فضای داستان تغییر می یابد پلان کلی به موقعیت قهرمانان و نقش آنان در داستان تأکید می کند. پلان مذکور که کوچکتر و محدودتر از پلان عمومی می باشد، تنها بخشی از دکور یا جمعیت حاضر در پلان عمومی را نشان می دهد و حضور شخصیتها در آن به تدریج هویت می یابند. با این حال کادربندی در این پلان کمی تصنعی بنظر می رسد زیرا قهرمانان داستان در پس زمینه قرار دارند تا به اهمیت دکور لطمه ای وارد نشود.


تن تن در تبت

Mittwoch, 1. August 2007
Le plan پلان
در کمیک استریپ و پلاکاردهای تبلیغاتی هفت پلان مختلف برای به صحنه کشیدن دکورها و شخصیتها در یک تصویر وجود دارد.
پلان عمومی le plan général: این پلان نشان دهندۀ پانوراما به شیوۀ طولی یا عرضی، دکور وسیع و تودۀ انسانها یا جمعیتی با نمای باز و از فاصلۀ بسیار دور است به طوری که هر یک از اجزای تشکیل دهندۀ آن به تنهایی فاقد اهمیت می باشند. این پلان معمولاً تمام یا نیمی از صفحۀ کمیک استریپ را به خود اختصاص می دهد و به عنوان وقفه ای در روند داستان امکان توصیف دنیای شخصیتهای موجود و عملکردهای آنان را می دهد. این پلان یکی از حساس ترین شیوۀ به تصویر کشاندن دکور است و نشان می دهد که روند داستان در کجا سپری می شود، شخصیتها در چه فضایی به سر می برند، هر یک از آنها در کجای دکور واقع شده اند و در صورت وجود حرکت به کجا می روند.
پلان مذکور به خوانندۀ داستان کمک می کند تا به مانند سینمایی نوشتاری روند داستان را در فضای خاص آن دنبال گیرد.پلانهای عمومی اغلب با دید از بالا یا خلبانی ترسیم می شوند.

کاری از ژیل فورموزا